یحیییحیی، تا این لحظه: 11 سال و 27 روز سن داره

قند عسل

بازگشت

یحیی پسر عزیزم فردا یعنی 22 اکتبر سال 2013 من و تو و بابایی میریم ایران. این اولین مسافرت طولانی تو هست و اولین دیدارت با ایران.  دوستت دارم  
29 مهر 1392

شناخت

عزیز دلم  امروز رفتیم برای واکسن شش ماهگی و اندازه کردن قد و وزنت. وقتی که خانوم پرستار که اینجا بهش میگن سیستر آمد، تو زدی زیر گریه و وقتی که لباست رو در آوردم گریه ات دیگه بند نمی آمد. خیلی تعجب کردم! کاملا معلوم بود که محیط رو شناخته ای، آخرین بار تقریبا سه ماهه بودیم که رفتیم برای واکسن.  عزیزم، معلوم بود که خیلی تجربه تلخی بوده که اینطور واضح به یادت مونده!  ولی برگشتنه بهت گفتم، اینا برای سلامتی و کاهش دردهای آینده لازمه عزیزکم.  امروز متوجه شدم که من قدرت درک تو رو تا حالا خیلی دست کم گرفته بوده ام. دوستت دارم مامانی   ...
10 مهر 1392

شش ماهگی

عزیزکم به تاریخ میلادی تو 30 سپتامبر شش ماهت رو تمام کردی. حالا بدون کمک کمی کمتر از یک دقیقه میشینی و حتی اگر روی دستانت بیفتی میتونی تا حدی دستات رو صاف کنی و باز کمرت رو راست کنی.  صداهای نامفهمومی که در میاری گسترشون بیشتر شده و خیلی بیشتر میخندی. و دستای کوچکت رو با کنجکاوی برای هر چیزی دراز میکنی.  ...
10 مهر 1392

غلت بزن عزیزم

دلبندم، امروز صبح بعد از خوردن شیر برای چهارمین بار غلت زدی:) دیشب هم جلوی بابایی غلتیدی که ببینه تو بلد شدی:) بیشتر بغلت مامانی، تو اولین قدم برای کشف دنیای اطرافت رو برداشتی.
2 مهر 1392

شمارش سن

عجب! این نی نی وبلاگ در حد ثانیه عمر بچه رو بالای وبلاگ مینویسه، آخه این چه کار استرس زاییه؟  ول کن بابا! بزار بچم با خیال راحت بزرگ شه
1 مهر 1392

بدون تابستان

قند عسل سال اول زندگیش دو تا زمستونِ کامل دو تا پاییز نصفه یک بهار نصفه و هیچ تابستانی رو تجربه میکنه.  عزیزم ایشالا دلت همیشه بهاری باشه وگرنه ایام هزار جور میچرخه.
1 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند عسل می باشد